نیکی مروتینیکی مروتی، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

جون و خون مامان و بابا

نیکی جون دیگه شیر مامانشو نمی خوره

1393/9/14 9:58
نویسنده : علی مروتی
327 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم  ،سلام امیدم ،سلام دختر باهوش و عاقل من ،سلام دختر منطقی و با درک و شعور من

هر چقدر بگم باز کم گفتم دختری بازم مامان بابا رو شگفت زده کردی

حدور 10 روز پیش، حدود ساعت 12  ظهر بود ،بهت گفتم نیکی من ،بیا مامان میخواد باهات حرف بزنه ،آمدی و نشستی ،بهت گفتم دخترم تو دیگه بزرگ شدی ،دیگه باید کم کم شیر مامان  جونو نخوری ،نی نی ها که خیلی کوچولو هستن ،فقط شیر مامانشونو میخورن ،دکتر به مامان  گفته دیگه نباید به نیکی شیر بدی چون

دخترا هر چقدر بزرگتر میشن ،شیر مامانشون ترش تر میشه

و تو آروم به حرفام گوش دادی وگفتی چشم و رفتی دنبال بازیت

منم پیش خودم گفتم پروژه جدید شروع شد ،برنامه ای داریم ،اخه خیلی به شیر مامان وابسته بودی ،طوری که وقتی حوصله ات سر میرفت فقط می گفتی مامان شیرررررررررر

و فقط با شیر مامی خوابت میبرد 

 خلاصه یه ساعت بعدش میخواستم واسه خواب ظهر آماده ات کنم ،طبق عادت بغلت  کردم ،بهت شیر بدم بخوابی (یادم نبود باهات حرف زده بودم) یهو با تعجب گفتی مامان نهههههههه ،دکتر  ،تورشه تورشه

منو میگی شاخ در اورده بودم که چطور با این قضیه این طور منطقی کنار آمدی

تعجب

 

گریه ام گرفته بود دلم میخواست بهت شیر بدم نمیتونستم ازت دل بکنم ولی الان 10 روزه حاضر نشدی یه قطره هم شیر مامانو بخوری ،هر وقت میگم بیا شیر میگی نه ، تورشهههه

 

پسندها (1)

نظرات (0)